آسمان غرق خیال است کجایی آقا ؟ /  آخرین ساعت سال است کجایی آقا ؟

یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید /  عاشقی بی تو محال است کجایی آقا ؟

لحظات بی توقف و با ریتم منظم خود به پایان سالی کهنه و شروع سالی نو نزدیک میشوند و به ما گذشت ایام را یاد آور میشوند .

آغاز سال نو بهانه ای است تا گرمترین تبریکات و صمیمانه ترین آرزوهای قلبی خود را نثار شما عزیزانی نمائیم که دوستدار ولایت هستید.

آغاز سال نو، رویش دوباره جوانه های امید بر شما مبارک باد

فرماندهی و اعضا بسیج نفت آبادان

دشمن هیچ گاه اهدافش را برای من و شما اعلام نمیکند و عمل میکند . به مطلب زیر توجه بفرمائید در مورد یک کشور اروپائی است .

من جزء نخستین گروه دانشجویان اعزامی بودم . وقتی دوره به پایان رسید ، جشنی به مناسبت فارغ التحصیلی ما ترتیب دادند . یکی از برنامه های پیش بینی شده ، دیدار با رئیس جمهور آن کشور بود .
در این دیدار ، یکی از دانش آموختگان از او(رئیس جمهور) خواست خاطره ای را برای ما تعریف کند . او مکثی کرد و گفت : سالها پیش در جریان یک همکاری دوجانبه ، روس ها با من تماس گرفتند و گفتند که یکی از جاسوسان غرب در بین مسئولان رده بالای مملکت شماست و مدتهاست به دشمن خدمت می کند . می خواهی او را به شما معرفی کنیم ؟ من که از شنیدن این سخن یکه خورده بودم ، پاسخ منفی دادم و گفتم بگذارید خودم او را پیدا کنم . مدتی جست و جو کردم ، اما هرچه بیشتر تلاش می کردم ، کمتر نتیجه می گرفتم . چندی گذشت . باز پیغام فرستادند که ما برای معرفی جاسوس غربی حاضریم… من امتناع کردم . باورم نمی شد که در بین همکارانم جاسوسی باشد و من نتوانم او را بیابم . مدتی این جریان به طول انجامید و من خسته از این جست و جوی بیهوده ، از آنها خواستم جاسوس را معرفی کنند .
… وقتی نام او را به من گفتند ، از فرط تعجب بهت زده شدم . هرگز در تصورم نمی گنجید کسی که با من چنین نزدیکی و قرابتی دارد ، عامل نفوذی دشمن باشد ! صبر کردم تا نخستین نشست هیئت وزیران انجام شود . در طول این مدت ، لحظه ای از فکر این خیانت بزرگ آسوده نبودم . انبوهی از سوالات در ذهنم نقش بسته بود که برای هیچیک از آنها پاسخی نمی یافتم .
هیئت وزیران ، تشکیل جلسه داد و پس از پایان نشست ، وقتی همه ی وزیران یک به یک رفتند ، از او خواستم در تالار بماند . هیچکس نماند جز من و او … و خشمی که قادر نبودم آن را پنهان کنم .
موضوع را پیش کشیده ، جریان را بازگو کردم. سکوتی سنگین بر مجلس ما حکمفرما شد و او به مثابه کسی که تمامی پل های پشت سرش شکسته شده ، راهی برای نجات نداشته باشد ، گفت : جناب رئیس جمهور ! من جاسوس نبودم ؛ اما حقوق بگیر دشمن بودم .
سالها پیش وقتی من به عنوان افسری ارشد در جنگ های پارتیزانی علیه دشمنان سرزمین خویش شرکت داشتم ، یکی از سرکردگان آنها سراغم آمد و گفت : شما در این جنگ پیروزید و تو به خاطر لیاقت و شایستگی ات ، منصب مهمی را اشغال می کنی . ما هر ماهه در یکی از بانکهای خارجی ، مبلغ مشخصی را به حساب تو واریز می کنیم و از تو فقط یک چیز می خواهیم :
«در منصب حساس خویش هر کس را که مهارت و تخصص ویژه ای دارد ، به کاری بگمار که هیچ ارتباطی با تخصص او نداشته باشد .»
… من هم سالها چنین کردم !
( منبع :” سایت عماریون

باسمه تعالی
نعمت و توان خدمت را که خدای متعال به شما هدیه کرده است را قدر بدانید و افزایش این گنجینه معنوی را از خدا بخواهید .

                                                                                                                        امام خامنه ای

پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری  و ارج نهادن به مقام شامخ شهیدان گرانقدر، هر ساله افتخار میزبانی و خدمت به زائرین محترمی که در این دیار مقدس حضور می یابند را داریم، امسال نیز طبق روال سالیان قبل بسیج شرکت پالایش نفت ابادان، اعضا و فرماندهی این مجموعه به نمایندگی از کارکنان سخت کوش پالایشگاه آبادان و با مساعدت مدیریت محترم شرکت آمادگی خود را جهت پذیرائی از مهمانان دیار لاله های خونین کفن دفاع مقدس هشت ساله اعلام نموده و این را افتخاری برای خود میدانند.
شایان ذکر است سالیانه بالغ بر بیست هزار نفر از همکاران عزیز شاغل در صنعت نفت از سراسر کشور در شهرستان آبادان حضور یافته که با مدیریت ستاد راهیان نور وزارت نفت از مناطق جنگی دیدن می نمایند .
در پایان از مساعدتهای جناب مهندس مهربان و جناب مهندس رحیمی در خصوص ارائه تسهیلات و خدمات به عزیزان کاروانهای راهیان نور تشکر و مراتب قدر دانی خود را اعلام میداریم.

                                                              فرمانده بسیج شرکت پالایش نفت آبادان
                                                                         امان الله نظام پور